عاشق رویاهام

?

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

?

خداوند مهربان تر از مادر و پدر

سایه اش همیشه بر سر ماست

تنهایمان نخواهد گذاشت

در تمام گذر گاهای پرپیچ و خم زندگی،

خداوندا دوستت دارم با تمام وجود

تنهامون نذار

به حال خودمون هم وامون مگذار

و یک آن از خودت جدایمون نکن

در پناه خودت، در مسیر خودت

گامهایمان را استوار بگردان

به چپ و راست ما را نچرخان

فقط در مسیر مستقیم، سوی خودت

ما ر ا هدایت کن

همه عزیزان مان را یاری کن

بنده هایت را به حال خوشان قرار مده

یارشان باش

همراهشان باش

شر شیطان را از سر همه بندگانت،

از سر همه هموطنان عزیزمان

و از سر مان

تو به لطف

دور بگردان

شیطان لعین را در دام خودش قرار بده

اسلام و مسلمین را بر دشمنان دین پیروزبگردان

ناجی جهان ( مهدی صاحب الزمان) را سلامت بدار

و ظهور مقدسش را نزدیک بگردان

رهبرمان ( آیت الله خامنه ایی ) عزیز

و همه حامیانش را تو به لطف نگهدار

مردم جهان و ایران را به هم پیوند اخوت و برادری

و پیوند خانوادگی بر پیشاننی ها بزن

?

به حق ?بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

1? ?الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

2 الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 3 مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

4 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

5 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

6 صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ،

غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ 7?

صَدق الله العَلیُ العَظیم

?

التماس دُعا

مهرانی

1403/01/24

?

سال روز میلاد حضرت مهدی امام زمان «عج»

عطر بوی نیمه شعبان به مشام میرسد،

اعیاد شعبانیه و جشن نیمه شعبان

را به شما عاشقان و شیفتگان تبریک و تهنیت عرض می کنم

مژده که ایام ظفر می رسد
بوی گل نرگس تر می رسد
این شب آشفته به سر می رسد
جلوه لبخند سحر می رسد
ولادت باسعادت آخرین مرد نجات، منبع خیر و برکات

حضرت مهدی موعود(عج)  مبارک باد

خدایا؛

تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی ربیع الاول قسم می دهیم؛

این ماه را بر تمامی مسلمانان و شیعیان عزیز ایران و جهان، مبارک و پر خیر و برکت عطابفرما،

و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،

و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،

و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،

و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:
هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم.
حلول ماه ربیع الاول بر همه مسلمین خصوصا شما دوستان عزیز مبارک باد.

دعای وسعت رزق و روزی تضمینی و مجرب

سأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ(ع) أَنْ یُعَلِّمَنِی دُعَاءً لِلرِّزْقِ. فَعَلَّمَنِی دُعَاءً مَا رَأَیْتُ أَجْلَبَ مِنْهُ لِلرِّزْقِ قَالَ قُلِ «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ صَبّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِیئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَهً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ اسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَى أَسْأَل»؛[2]

معاویه بن عمار می‌‌گوید: از امام صادق(ع)تقاضا کردم که دعائى براى رزق و روزى به من بیاموزد. پس دعائى به من آموخت که من بهتر از آن براى جلب روزى ندیدم. فرمود بگو:

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ الْحَلَالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً بَلَاغاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ صَبّاً صَبّاً هَنِیئاً مَرِیئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا مَنٍّ مِنْ أَحَدِ خَلْقِکَ إِلَّا سَعَهً مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ اسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأَى أَسْأَل

(خدایا از فضلِ واسع و حلال و پاکِ خود، روزىِ واسع و حلال و پاک به من عطا کن، روزیی که به کار دنیا و آخرت من بیاید، روزیی که جاری و ساری باشد، گوارا و خوش‏گوار و بى‌‌‏رنج و منّت از أحدى، جز از فضل وسیع خودت، زیرا خودت گفتى: «از فضل خدا خواهش کنید»، من هم از فضلت خواستارم و از عطایت خواستارم و از دست پُربار تو خواستارم).

الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏2، ص: 550

التماس دعا

درختی است

که

ریشه اش

یقین

شاخه اش

 تقوا

و

شکوفه هایش

حیا

و میوه اش

سخاوت است

از این میوه بخورید و از ریشه هایش سیراب شوید  و با سخاوتمندی که بدست میآورید خداوند

شکوفه هایی از حیا را برایتان ارزانی میدارد . انشاءالله گوارای وجودتان .

توسط عمادالدّین مهرانی

1400/11/22

01:15 نیمه شب

مهربانا مهربانیتت راشکر

سپاس ترا که  تو ما را خالقی و ما ترا بنده

زبانمان قاصر است که شکر ذره ایی از الطافت را بجای آوریم

ما را ببخش و بیامرز

که ترا ما بنده، و ما را تو  خالق بخشنده ایی

ضعیف را که کند رحم

  تو قوی و ما ضعیف

انت القوی و انا ضعیف

بخشنده تویی و رحمت دهنده تو

گناهکار مائیم و رحم کننده تو

?

بندگانت را یاری کن ای مهربانتر از مادر

یک آن  به حال خودمان وامون مگذار

و از خودت جدایمون مکن ای پروردگار

?

  در کمین است ما را شیطان ملعون

تا به دَرَد بنده تو ای مهربون

به امید یاری توأییم ما ای کردگار

  با عزت و تنهایی

دارای همه صفات کمال برتری ای قادر و متعال خدا

اگر تو نباشی کنارم

سایه ات نباشد بالای سرم

نابودم 

قعر در چاه ظلمات

در مسیرشیطان ملعون، به گناه آویزونم

ای قادر، ای رحیم، ای رحمان، ای کریم 

ای بخشنده ترین 

تویی بر بندگان مهربانترین

رحمی بنما برما و تمامی بندگانت

که جز تو نداریم ما یار و یاوری

یاورمان تنها تویی

?

ای حکیم 

ای پادشاه نیک و بد خلق در روز قیامت 

 مائیم بنده تو 

شرمنده مهربانیهای تو 

سرافکنده مان مکن

در روز حشر 

دستمان را بگیر

از دستت جدامون مکن

آبرومان را مریز 

گناهانمان را بریز

آبرو دارمان بکن،

آمین یا رب العالمین?

اثر از: عمادالدین?مهرانی

1400/09/10

?

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غم ندیدم

به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم؛  تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

از: قیصر امین پور

صاحب وبلاگ: ^{عمادالدین مهرانی}

گاهی وقت ها
چشمم به شماره ات می افتد
ناخوداگاه
دستم می رود
روی صفحه خصوصی ات
انگشتانم می روند که بنویسند

اما میانه ی راه
دست کلمات را می گیرم
و با هم از این صفحه چند اینچی
بیرون می زنیم
وسوسه ی دوباره بازگشتن
برای یک "Is typing" دیگر را
پس می زنم
می دانی
شعر هیچ گاه بهانه خوبی نبوده ست
برای بیان دلتنگی ام

از بس که گم می شود میان واژه ها
پیدایش نمی کنی
حجمش را نمی بینی
و به خیالت که انگار هیچ کسی
دلتنگ تو نیست

چشم می بندی
و به راهت ادامه می دهی
بی توجه به صامت و مصوت هایی
که فریاد می زنند
اینجا دیوانه ای دلتنگ توست...!

با مدیریت: عمادالدین مهرانی

به نام خالق عاشق

یک شبی مجنون نمازش را شکـست 

بــی وضـو در کـوچه لیـلا نشسـت

عشق آن شب مست مستش کــرده ‌بود

فـــارغ از جــام الستـش کــرده بود

سجــده ای زد بــر لـب درگــاه او

پُـــر ز لـیلا شــد دل پــــر آه او

گفت یارب از چه خوارم کــرده‌ای

بــر صلیب عـشق، دارم کـرده‌ای

جــام لیلا را بـه دستــم داده‌ای

ونـدر این بازی، شکستــم داده‌ای

نشتــر عشقـش به جانم می زنی

دردم از لیــلاسـت، آنـم مـی زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم نکن

مـن که مجـنونم، تـو مجنـونم نکن

مــرد این بازیچه، دیگر نیستم

این تو و لیـلای تو... من نیستم

گفت: ای دیـوانه ، لیلایت منم

در رگ پنـهان و پیدایت منم

سالها بــا جـور لیـلا ساختی

مـن کنـارت بودم و نشناختی

عشق لیلا ، در دلت انـداختم

صد قمار عشق، یکجا باختم

کردمـت آواره‌ی صـحرا، نشـد

گفتم عاقل می شوی اما، نشـد

سوختم در حسرت یک « یا ربت »

غیــر لیــلا بـر نیامد، از لبـت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با مــنی، گفتم بلی

مطمئن بودم به من سـر می زنی

بر حـریم خانه ام در مــی زنی

حال؛ این لیلا، که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

مــرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم...!

             مدیر وبلاگ             

Mehrani Emadeddin